ای عشق ، ای عشق

همه لرزش دست و دلم
از آن بود که عشق پناهی گــردد

پروازی نه گریز گاهی گردد

ای عشق ، ای عشق

چهره آبی‌ات پیدا نیســت

و خنکای مرحمی بر شعله زخمی

نه شور شعله بر سرمای درون

ای عشق ، ای عشق

چهره سرخت پیدا نیســــت


غبار تیره تسکینی بر حضور ِ وهن

و دنج ِ رهائی بر گریز حضور

سیاهی بر آرامش آبی

و سبزه برگچه بر ارغوان

ای عـشــــــق ، ای عشق

رنگ آشنایت پیدا نیست
2 امتیاز + / 0 امتیاز - 1392/08/30 - 10:49